Side Effect

ˈsaɪdəˈfekt saɪdɪˈfekt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun phrase C1
اثر جانبی، نتیجه جانبی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
noun phrase
اثر فرعی (دارو)، اثر زیان‌آور، واکنش ثانوی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد side effect

  1. noun adverse or unwanted secondary effect
    Synonyms: aftereffect, aftermath, aftertaste, byproduct, carryover, concomitant, corollary, leftover, offshoot, reaction, secondary response, sidebar, side issue, spinoff

ارجاع به لغت side effect

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «side effect» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/side effect

لغات نزدیک side effect

پیشنهاد بهبود معانی